مامانم اومد توی اتاق بیدارم کنه، با لحن شبگرد های جن زده ای که خودشونو به خواب زدن پریدم بهش که، شوخی نکن باهام تو رو خدا ! صبح شده ینی؟
از ترس سه متر جابجا شد و یه نگاهی انداخت بهم و رف کهواسه جبران خسارت در حین رفتنش فقط تونستم بلند بگم پشه هه منم خورد راستی! فایده نداشت دیگه.
درباره این سایت