سه هفته پیش به امیر گفتم سه شبه نخوابیدم.گفت منم.خوشحال شدم و به زندگی ادامه دادم.این چن شب هم فک میکردم قضیه مربوط به سه شبه های جهانیه و تموم میشه میره پیکارش و دووم اوردم.انتظارشو نداشتم واقعا که اینطور شه.
دیشب داشتم حساب میکردم منطقِ ریاضی میگه اگه این فقط یه شوخی مسخره با دنباله ی حسابی باشه چهار هفته دیگه قراره پنج شب نخوابم.واسه اولین بار تو زندگی از ریاضی متنفر شدم.تازه اگه! دنبالهش حسابی باشه.
تکلیف چار هفته بعد هم اینه که بشینم حساب کنم چن وقت طول میکشه تا روزی برسه که من یه سال کاملو نخوابم؟ و در نهایت سطحی نگری و تلاش برای مثبت اندیشی مذبوحانه ی الانمم اینه که امشبو خدا بخواد دیگه قراره بخوابم.البته اگه! دنباله ی حسابی در کار باشه.
درباره این سایت